مشغول خواندن یک سری مطالب در مورد بنرهای تبلیغاتی و کمپین های تبلیغاتی در وب بودم، مسئله ای پیش آمد که خیلی ناراحتم کردم و دلم رو به درد آورد.
سخت ترین قسمت ش نتیجه آخر پیشنهادیش بود که به عنوان آخرین راه، آنهایی که خیلی کم توان هستند یا واقعا به آن جایگاه رسیدند انتخابش می کنند.
اما شنیدن اون همون قدر بلکه بیشتر ناراحت کننده بود برای من که با قورت دادن من، موقتا تموم شد!
برای فرار بلافاصله شروع کردم به خواندن بقیه مقاله ها، سومین مطلبی که می خواندم در مورد تاثیر تبلیغات خوب بود، داستانی در مورد ایمنی قطارها در استرالیا.
گروهی برای مبارزه با دولت این کشور که به امنیت مترو و قطارها توجه نمی کرد، شروع کرده بودند به ساخت کلیپ هایی که در آن کاراکترها با ندیده گرفتن ساده ترین مسائل ایمنی زندگی خودشون رو از دست می دادند و این کمپین به نتیجه رسید و معروف شد به Dumb Ways to Die (سرچ کنید ببینید جالبه)
جدا از بحث تبلیغات و تاثیر بنر فلش حرفه ای و یا کمپین تبلیغاتی خوب، به نظر گروه های اینچنین باید برای خیلی چیزا چنین کارهایی رو بکنند، مثلا احمقانه ترین راه هایی که جوان ها جونی شون رو خراب می کنند باهاش، احمقانه ترین راه هایی که زوج ها زندگی شون رو بخاطر خراب می کنند، چیزهایی که شاید با یکم رعایت نکات ایمنی به عالی ترین چیزها تبدیل می شد، احمقانه ترین راه ها برای خراب کردن دنیا و آخرت یا هرچیزه دیگه...
پی نوشت: عبارت (Dumb Ways) اصطلاحی در فرهنگی انگلیسی است که شاید با فرهنگ جور باشد و مانند عبارت "احمقانه ترین راه" در ادبیات ما آنقدرها بد نباشد، نوشتن این عبارت نازیبا در متن فوق دلیل بر بی ادبی بنده به مخاطب ها و جوانان نبوده و فقط به منظور اشاره مجدد به کمپین بسیار مفید ذکر شده، بود.
نسبتا بی ربط؟: زندگی زیبا نیست، زندگی برای آنهایی که زیبایش می کنند زیباست. زیبایی حق آنهایی است که برای رسیدن و برای نگهداری از آن تلاش می کنند، همان طور که خوشبختی رایگان نیست.
سلام به شما و به وبلاگ خودمون.
خیلی وقته وبلاگ نویسی نکردم با اینکه کلی ایده و یادداشت داشتم و البته حتی قرار بود نویسنده محترمی افتخار بدن و اینجا بنویسند، بالاخره دیگه مالکیت معنوی دارند نسبت به داشته ها و حتی نداشته های بنده.
حالا چی شد که اومدم بنویسم؟ و خلاصه هم میخوام بنویسم؟ یه عکس و یک نظر جالب که خودش یک پیام بود، یه سبک زندگی و یک نوع تفکر.
عکسی قرار داده بودم از جاپایی سومی که برای موتور تهیه کرده بودم و یه متن طنزی هم نوشته بودم و حتی اسمس کرده بودم به رفقا من باب تبلیغ که یک بزرگواری نظر جالبی گذاشتند.
با عرض سلام و ادب خدمت مسافرین پروازهای موتوسفر نصرآبادی. در راستای آسایش و رفاه شما مسافرین محترم در سفرهای سه ترک! یک جفت جاپایی سوم تهیه و بر روی موتونصرآبادی نصب خواهد شد. هدف ما جلب رضایت شماست :دی! عمر هم دست خداست و ما فقط وسیله ایم!!
یه برداشت خیلی ساده و یه قیاس کلی با اون چیزی که توی ذهنم بود، یه چیز جالب رو به ذهنم آورد و انگیزه ای شد برای نوشتن ش توی وبلاگم.
اینجوری می نویسم نتیجه با شما:
بزرگوارانی رو توی فامیل و آشنایان دیدم که زندگی و رفت و آمد بهشون سخت میگذره چون وسیله ندارند، وسیله منظور دقیقا ماشینه و رفت و آمد با موتور رو خطرناک، ضایع و سخت می دونند.
و بسیاری هستند که به شخص بنده میگن چقدر خوبه وسیله داری و راحت رفت و آمد میکنی، در حالی که شخصا خودم از سرما و گرما خوردنش، دود و زمین خوردن ش و زخمی شدن هاش هم توی ذهنم تصویرها و خاطره هایی میاد و میگم انشالله خدا بهتون وسیله خوب به غیر از موتور بده. که اگر موتور خوبه اونا خیلی بهتره.
اما حالا این برداشت و نظر جالب رو که زیر عکس بالا قرار داده شده، ببینید:
در چهار کلمه است راه سعادتمند شدن، چهار کلمه که یک جمله ساده را تشکیل می دهند:
آنچه می دانید عمل کنید
یه هدیه 20.000 تومانی برای خرید از سایت باسلام برای شما خواننده گرامی: دریافت هدیه
در ادامه برای روشن تر شدن این جمله چند مثال ساده را پدر نقل کردند:
مثلا امروز اوستا قدرت (نقاشی ترک زبان و بسیار خوش مشرب و با معرفت) تعریف کردند که در سن 12 سالگی داشتند زمین رو شخم میزدند، سنگی مزاحم بوده، برادر ایشون اون رو به زمین بغلی پرت میکند!
پدرشون میره و سنگ رو برمیداره و می اندازه در جوی، و میگه چرا انداختی آن زمین اگر میدانی خوب نیست؟
بله، همین قدر ساده است، آنچه می دانید عمل کنید.
و شاهد قرآنی این راه سعادتمند شدن هم این آیه شریف است که:
لایکلف الله نفسا الا وسعها (+)
پدر همچنین اعتقاد دارند که عمل به آن چیزی که میدانی باعث می شود همه ی آنچه نمیدانی الهام شود و خداوند در این راه کمک راه خواهد بود انشالله.
مطئنا همه ی آنچه به نقل و بفرموده پدر نوشتم، شاخه ای از شاخه های تقوا دسته بندی می شوند، "تقوا" کلمه ای که دست یافتن به آن عین سعادت دنیا و آخرت است.
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت
همچنین آیت الله بهجت (ره) نیز سخنرانی بسیار گیرا و زیبایی دقیقا با همین موضوع و مفهوم دارند که مطالعه آن و یا دیدن ویدئو آن سرشار از لطف و برکت و مهربانی است.
ایشان اینگونه شروع می کنند: « من عمل بما علم أورثه الله علم ما لا یعلم » هر کسی به معلوماتش عمل کند، خداوند مجهولاتش را معلومات می کند به همان دلیلی که ... ( مطالعه تمام سخنرانی )
پ ن: بفرموده پدر در 50 دقیقه بامداد با نیت رضایت خداوند و اطاعت محض از پدر دست بر قلم بردم تا نقلی از پدر در راستای تربیت دینی پسر 24 ساله اش را مکتوب کنم.
سلام علیکم
توی شبکه اجتماعی ها داشتم اسکرول موس رو نرمش میدادم که دیدم بزرگواری نوشته اند بهترین شغل برای خانم ها فلان کار است چرا که این مزیت ها را دارد...
ایشان اگر اشتباه نکنم مهندس و شاغل هستند، در نتیجه ذهن ایشان شرطی است به اینکه: حالا که زن باید کار کنه این کار بهتره و اون کار نه، خوب نیست.
اما دید من به این قضیه کاملا متفاوته و بعد از چندین ماه مشورت و مشاهده و تفکر و مطالعه به این نتیجه رسیدم که یک زن، برای کار کردن در بیرون از خانه خلق نشده، حالا بماند جامعه ای مثل تهران و شهرهای بزرگ که خودشون مشکل اصلی هستند برای بنیاد خانواده!!
البته کشفی که در پاراگراف قبل ذکر کردم کشف جدیدی نیست چراکه بسیاری از احادیث و نقلیات علماء و بزرگان دین این موضوع رو تایید میکنند و حتی این مشاورین درس خوانده در مکتب های غربی هم کمتر تلاش میکنند برای رد اون مگر اونها که خیلی روشنفکر هستند!!!
به نظرم خانه داری و مادری و تربیت فرزند والاترین شغله برای یک خانم، یه خانم نباید توی استرس و فشار کاری قرار بگیره و اصل جایگاهش توی خانواده تحت تاثیر قرار بگیرد.
یه هدیه 20.000 تومانی برای خرید از سایت باسلام برای شما خواننده گرامی: دریافت هدیه
در سبک زندگی ای که ما بهش نیاز داریم زن ستون اقتصادی نیست، ستون آرامش و رسیدگی به خانواده و تربیت یک نسل، یک عالم، یک دانشمند، سیاست مدار و... هست.
در سبک اشتباه رایج الان زن نهایتا میتونه بشه وزیر و سفیر و اینها در حالی که همان ایشون میتونه مثل خیلی از مادرهایی که من اطرافم میبینم یک سفیر تربیت کنه با چه ایمان و خانواده ای، یک حسابدار تربیت کنه، یه معلم و یک فنی کار حرفه ای و یه خونه پر از آرامش و امنیت...
بهترین شغل برای مادرها مادریه، مگرنه که بهشت زیر پای مادران است، مگرنه اینکه جهاد زن در خانواده است، مگرنه اینکه از دامن زن مرد به معراج میرود...
پ ن: این صحبت امام خامنه ای همیشه توی گوشم میپیچه که گفتند، هیچ کاری نیست که خانمی اون رو توی جامعه زمین بذاره و مردی نباشه که برداره و انجامش بده... اما مادری کار هیچ مردی نیست، یه مرد هیچ موقع *نمی تونه مادر (با تمام تعاریف بزرگ و متعالی ش) باشه
پ ن: ما بچه مذهبی ها، نیاز به بازیبای خودمون داریم، توی این زندگی ماشینی و شهری، سخت درگیر مادیات شدیم، ذهن مون شرطی شده به چیزهایی که خلاف مکتب و شرع مون هست. ای کاش بتونم و وقت کنم و بیشتر بنویسم، برای موضوع هایی چون گرانی و وظیفه و رفتار یک بچه حزب للهی ، چه در کلام و چه عمل، قناعت بزرگترین گنج، صبر و توکل، بخشش و انفاق، دستگیری از هم نوع و ...