یکی از زیباترین رسم و رسوم ما شیعیان برگزار کردن هیئت به تولی معصومین و تبری دشمنان شان و تجدید پیمان با آرمان های بلند اسلام است.
قسمت شد و برادر هابیل دعوت مون کرد منزل و با مداحی زیبایی بسیم چی، زیارت عاشورای دلنشینی خواندیم و به سوگواری تخریب بارگاه قبور امامان عزیزمان نشستیم... فایل صوتی گویای همه چیز است ....
آی اونایی که نبودید ان الانسان لفی خسر، الا الذین ....
ناز کن ناز،که دلها همه در بند تواند
غمزه کن غمزه که دلبر چو تو پیدا نشود
رخ نما تا همه خوبان خجل از خویش شوند
گر کشی پرده ز رخ کیست که رسوا نشود
آتش عشق بیزا، غم دل افزون کن
این دل غمزده نتوان که غم افزا نشود
چاره نیست بجز سوختن از اتش عشق
اتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود
ذره ای نیست که از لطف تو هامون نشود
قطره ای نیست که از مهر تو دریا نشود
سر به خاک سر کوی تو نهد جان، ای دوست
جان چه باشد که فدای رخ زیبا نشود
از بله برون پسر عمو برمیگشتند...
سوال پرسیدیم از اخبار جلسه و مراسم و توضیحات مفصل همراه با تحلیل حتی ارائه شد.
صحبت بود از مهریه ی بالا و اینکه هدف اصلی ازدواج چیزی غیر از این است، اینکه بعضی به بهانه صحبت مردم و اینکه چند دختر دیگر هم بعد این دارند و اینکه اگر کم مهر کنند انگار برای بچه شان ارزشی قائل نبوده اند و ... غیره، مهریه بالا طلب می کنند.... ( به جای اینکه دخترشون رو با شناخت به کسی بدهند که ارزشش را داشته باشد و ارزشش را بدانید و ... )
پدر خاطره اولین حرف هایی که به مادر زدند رو تعریف کردند... چیزی که همه حرف های گفته شده و گفته نشده در چند خط بالا را تمام و کمال شامل می شود:
شما اگر دختر خوب و زن زندگی و انسان معتقدی و ... باشید، اگر هم وزن شما هم طلا مهرتان کنم، کم است....
و اگر نباشید... ، ارزش تان شاید از یک گونی خاک هم کمتر باشد!!
پ ن: خواستگاری و مراسم بله برون میدان تجارت و خرید و فروش جسم نیست، که اینقدر مردمانی سر مهر و مادیات در آن چانه می زنند... اولیا خدا در اینگونه مراسم دنیا و آخرت خود را با چیزی غیر مادیات می خرند و چیزی نمی فروشند، هیچ کدام از دو طرف، آن خواستگاری و ازدواج بُرد دو طرفه است.....