کُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا
و کارنامه هر انسانى را به گردن او بستهایم و روز قیامت براى او نامهاى که آن را گشاده مىبیند بیرون مىآوریم
اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا
نامهات را بخوان کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى
وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولًا
پ ن: و قطعا اوست خالق من و ما و دانا به ضعف وقوت مخلوق.
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ
و من نفس خود را تبرئه نمىکنم چرا که نفس قطعا به بدى امر مىکند مگر کسى را که خدا رحم کند زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است
پ ن: و این است درس های تربیتی کتاب مقدس... از اعتراف در نزد خدا تا بخشش او یک قدم فاصله است... و من از معترفان هستم.
درددل مرد رو باید روی سنگ نوشت
نه سخت نیست، اینقدر این پتک سنگینه که حک میشه
نه ... نه ....
خیالتون راحت، نمیگم روی سنگ بنویس که بمونه
باید روی سنگ نوشت که اون صدای بلند پتکش بپیچه توی گوش های ناشنوا
بعدشم یکمی که نوشتی هنوز نقطه آخر خط اول رو نذاشتی سنگ زیرش خورد میشه
تموم میشه میره...
همین قدر برای یه مرد کافیه...
که یکی... مثل سنگ، بتونه تحمل کنه چند دقیقه، اما بشنونه...
پ ن: این روزها خونم در قلیانه، از ظلمی که بخاطرش وبلاگ وجدان آگاه رو قلم زدم، این روزها دغدغه هام بیداد می کنند و مشغله هام غوغا، یکمم توی مدیریت شون بخاطر خستگی امتحانات هنوز مشغولم که این میشه که این میشه
کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید.
تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا…!
شهید سید مرتضی آوینی.
پ ن: قدمی نبوده برای خدا باشد و ماندگار نشود. باور نمیکنی؟ آخریش همین پست تایپوگرافی...
پ ن: باید محو خدایی شد تا ماندگار شد... تو دیده نشوی مگر آینه حق باشی و باز هم آنجا حق دیده می شود نه تو...