بابا دستمو ول کن، بذار سرنوشتم رو خوش خط بنویسم خوب!
خخخخخخخش
دیدی اخرش این ورقو پاره کردی؟
این رویاهای ما هستند آیندهی ما را میسازند.... پس بریم بخوابیم !
پ ن: دوستتان داریم که اینگونه می گوییم عنوان را!
یکی بود یکی نبود
وقتی این بود اون یکی نبود
وقتی اون بود این یکی نبود
مگه قایم موشک بود!؟
هر چی بود بهتره بیکار بودن بود
نبود!؟
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
چه غلط ها که کزان اول، با ما می کرد
گوهری کز صدف کُوْن و مکان بیرون است
طلب از دلِ مای یه لا قواها می کرد
اندک حقوق خود، برِ خویش<->مامان بردم دوش
کو به تایید، خانه و ماشین معما می کرد
دیدمش خرم و خندان، قدحِ باده به دست
و اندر آن آینه خنده به ریش کوته ماها میکرد
من سرانجام ستاندم زتاریخ این درس
هر غلط بود، این دل بیچاره با ما می کرد
گاهی اینقدر خواسته ای از صمیم قلب و جدی ت رو اینقدر به سخره و شوخی می گیرند که حس سرخوردگی بهت دست میده و احساست رو به اون موضوع خفه شده و غریب درمیابی...
یه همدم