سلام خدا
اون روزهای خدمت که بخاطر شرایط پادگان آموزشی و نظامی گری و برنامه سین دقیق و دعا و نماز سرموقه یکم پاک شده بودیم و دعاهای کوچیک در حد خودمون و اون شرایط بزرگ رو مستجاب میکردی رو یادته؟
بعد الان بین این همه مفسده و فساد و روزمرگی گاهی زمین میخوریم و سرشسکته میشیم و دعاهامون مستجاب نمیشه عدالته؟
خو آخه با مرام ... شرایط این شهر و دوره فساد با اون پادگان پاک دنیایی فرقشه، یه جور حساب کتاب میکنی؟
بچه ای رو امشب دیدم که یه عیدی گرفت و چقدر خوشحال بود
اخه میدونی چرا
اخه اون قدر هزاااااااااااااااااااار تومن رو بیشتر از من و تو میدونه
شایدم چون قدر ارقام رو نمیدونه اینقدر از این کمترین داشته هم خوشحاله
شایدم چون قانع هست
بالاخره هرچی هست خوبه!
بابا دستمو ول کن، بذار سرنوشتم رو خوش خط بنویسم خوب!
خخخخخخخش
دیدی اخرش این ورقو پاره کردی؟
این رویاهای ما هستند آیندهی ما را میسازند.... پس بریم بخوابیم !
پ ن: دوستتان داریم که اینگونه می گوییم عنوان را!
از روز اول که پدرمون آدم از بهشت اخراج شد می دونستم این حاجی گیرینوف وجود ما نمی تونست بازکننده معبر در میدان مین نفس ما باشه ....