آسمان مال آن هاست

وب سایت حسین محمدی نصرآبادی

آسمان مال آن هاست

وب سایت حسین محمدی نصرآبادی

حکایت ما و خدا و دو دنیا

من یکی

خدا یکی

دنیا دوتا

هرچی بخوام ، از دوتا دنیا،یکی یکی یا دوتا دوتا، از همین یکی خدا می خوام و اونم هر چی دلش بخواد میده، یکی یکی، دوتا دوتا، حتی دنیا دنیا ... 



مرتبط: أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

- آیا خدا کفایت‏کننده بنده‏اش نیست و [کافران] تو را از آنها که غیر اویند مى‏ترسانند و هر که را خدا گمراه گرداند برایش راهبرى نیست.

- سوره ۳۹: الزمر - جزء ۲۴ ( لینک)


پ ن1: الیس الله بکاف عبده؟

پ ن2: حسبی الله 


پ ن3: اینه خدای ما، شما چطور؟



کلمه وسط قرآن ...

امروز در ختم قرآن هیئت یزدی های مقیم تهران از کلمه وسط قرآن عبور کردیم، جالبه که در کنار آشنایی با معارف این کتاب الهی، این نکته رو هم بدونیم که کلمه وسط قرآن:


وَلْیَتَلَطَّفْ

معنی لغوی : مهربان باش - زیرکی به خرج دادن


در آیه 19 از سوره کهف در جزء 15 است.

لینک آیه

تا پاییز چند قدم مانده ...

بهاری شویم

که صبرِ گذر پائیز و زمستان

بهاری بگذرد ....


پ ن: پائیز و زمستان به مقدار خود لازمه حیات گل و گلستان هستند!


pause ...

سلام


سه سال و نیم تقریبا گذشته از روزی که بر این همه نبودن هام دانشجو بودن اضافه شده. گواهینامه های موتور و ماشین رو گرفتم و یک ماه یزد، و بعد ثبت نام دانشگاه و شروع.


سال اول که دنبال این بودیم که سیستم آموزش الکترونیکی چیه و بهتر کنیم وضعیت مون و مقداری هم با پدر سرکار می رفتم گهگاهی و بقیه هم سرکلاس درس و شاید خیلی کم درس خوندن و کلاس زبان رفتن گذشت ...


سال دوم دیگه کاربر داعمی اینترنت شده بودم و با آشنایی که با سلتون (منصور کیایی) توی اعتکاف داشتیم وارد شبکه های اجتماعی شدم و وقت بسیاری به اینترنت گردی و اینها و صحبت با دوستان می گذشت، یه دوره هم برای کنفرانس آموزش الکترونیکی کارگاه آماده کردم و در سومی ش که علم و صنعت بود شرکت کردم، بقیه کارها هم درس خوندن آخر ترمی بود و همین ... 


 سال سوم انتخابات ریاست جمهوری هم بود که جو رو یه خورده متحرک کرده بود و ما هم مقداری جنبدنده تر. بعد از پایان انتخابات هم به پیگیری ثبت انجمن علمی دانشجویان آموزش الکترونیکی گذشت و بعدش هم به رفع زیر آب خورده ای که در نهایت بی مهری صورت گرفته بود و تلاش برای بهبود وضعیت بچه ها و همین کارای معمول اینترنت گذرونی و زبان و درس دانشگاه خوندن آخر ترمی... 

بعد از پایان ترم 1 سال 87-88 بود که مشغله ی کاری تحقیقی ای شروع شد، به شکلی که خیلی وقتم رو گرفت و پر کرد، آخر سالی هم قسمت شد و با دانشگاه سفر جنوب رفتیم، خیلی خوش گذشت، برگشتیم و بخاطر سلولیت تا دوسه ساعت قبل سال تحویل بستری شدم و بعد عید شروع شد و سوم اینا بود رفتیم یزد و دوازدهم برگشتیم و کار سرجاش بود.

یک ماه مونده به امتحانات ترم جدید که تقریبا بر عکس 5 ترم قبل اصلا بهش نرسیده بودم، کارهای غیردرسی رو تعطیل کردم و تلاشی ناموفق -به نسبت- برای خوندن و رسیدن درس ها، ترم گذشت و تابستانی شد، که جز یک مسافرت کوتاه یزد چیزی غیر از کار نداشت، حتی تفریحی کوچک ... 

وسطای تابستون و دو سه روز قبل شروع ماه مبارک رمضان یک سفر دو روزه برای پیگیری خدمت پدر رفتیم کرمانشاه و بیستون و غار آبی علی صدر و برگشتیم و باز کار و همون کلاس -الکی!! چون نمیخونم- زبان و قسمت قشنگ ترش هرشب بعد افطار هیئت و قران خونی...

اگر قسمت باشه چند روز آخر رمضان رو مهمون امام حسین خواهیم بود ... 


این سه سال میشد بسیار بهتر و مفیدتر بگذرند، اما خوب شرایط ایده آل نبود و با توجه به شرایط هم میشد خوب ترتر بگذرند که خوب قسمت نبود و ما شاید کم گذاشتیم، این دوره خشک دوسال و نیم و این دوره خیلی شلوغ و پرتحرک شش هفت ماه گذشته، همچین یه مقداری خسته  و روزمره زدم کرده، اینطوری فکر میکنم! 

البته به لطف خدای بزرگ و دعای خانواده و دوستانم توی این سه سال خیر و برکات  زیادی توی زندگیم بوجود اومده که منت خدا تا دنیا دنیاست و تا خدا خداست روی دوش ما جاش امن.


به لطف یکی از اخرین لطف های خداوند در این روزها، ممکن مهر ماه رو تا یه چهار ماه بروم استراحت، استراحتی که به دید خیلی خیلی ها اصلا استراحت نیست، اما من خیلی دلم بهش خوش شده که بتونم توی اون شلوغیش و سختی ش به روحم استراحتی بدم و یکم خودم، اون خودمی که شاید الان نیستم یا کیفیت ش پایینه رو بسازم...

امیدوارم این چهارماه هدیه خدا و استراحت و سختی تاثیرات خوبی توی زندگیم بذاره و این وقفه ای که ایجاد میشه، سبب خیرات و برکات خداوندی توی درس و کار و زندگی آینده ام باشه.

انشاءالله خانواده و دوستان برام دعا می کنند و خدا هم به لطف خودش دعاشون رو مستجاب. هرچی دارم از خدا دارمریال هرچی میخوام از خدا میخوام، که یه دونّه است.


والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

گمشده ام را آب یاری کنید ...

گلی داشتم

گلی کان را مدت ها قبل کاشتم

گلی داشتم

گلی خوش بو، گلی یک رنگ

گلم اسم ش محبت بود

گلم خاک ش صداقت بود

گلم آب اش رفاقت بود

گلم باغش دیانت بود 

گلم تنها ... گلم عاشق

گلم، یکتا گل باغم 

گلم یکتا نه تنها بود

گلم در خاک، گلم تشنه

گلم گمگشته و تشنه ...

تحلیل جمله کار اونیه که خدا جور کنه از منظر دین و اعتقادات دینی

سلام علیکم


پدر -خدا حفظ شان کند- بارها عرض کردند و می کنند که "کار اونیه که خدا جور کنه" ... و خودشون در عقیده و عمل بهش پایبند هستند.

من و ما هم آموزندگان این درس در تئوری و عمل ...

شخصا این موضوع رو با تمام وجود لمس کردم، اینکه کار اونیه که خدا جور کنه، چون هرچی دارم الان و هرچی هستم دونه دونه از خدا خواستم، خدا هم یکی دوتا گذاشته روش، یا بهترش رو بهم داده، اون هایی هم که نداده اینقدر کم هستند در مقابله داده که بحساب نمیان، حالا بماند یه دنیا حکمت و خیری که پشت ندادن شون بوده.


مسئله اینه که این فقط یه جمله نیست، این یه کتابچه اعتقادی مذهبیه، چطور؟ اینطور:

کار اونیه که خدا جور کنه 


1- اشاره به این دارد که در جور کردن کارها خدا یکی است و این نشان از توحید اقتدار خداوندی دارد که این موضوع نیز از توحید وجودی خدا است.


2- بعد از مسئله توحید به مسئله توکل بر خدا اشاره شده که با توجه به آیات قران مومنین و مومنات بر خدا توکل می کنند در نتیجه معتقد بودن به این جمله، ملزوم ایمان داشتن به خداست.


3- با توجه به آیات قرآن مومنین بعد از مشورت با اهل صلاح و تصمیم کار و اقدام به آن- تلاش برای انجام آن- ، به خداوند توکل می کنند، که این موضوع نشان از لزوم پویایی و نشاط و تلاش در مومنین و مومنات دارد.


4- با تکیه و تاکید بر قسمت اول جمله و با توجه به توحید و اقتدار بدون نظیر خداوند، متوجه خواهیم شد که کاری "کار" خواهد بود که توسط بزرگ ترین قدرت و حکیم ترین حکیم جور شود و در این صورت نهایت خیرات و برکات را خواهد داشت.


پ ن1: در جور شدن کارها توسط خداوند وظیفه مومن تلاش و توکل است و ممکن است این امر را خدا به وسیله مومنین دیگر -وسیله خیر- برای شخص انجام دهد.


پ ن2: در نظام خداوند باید همواره خدمت گذار خداوند بود و انشاءالله همیشه در حال خدمت کردن در این نظام باشیم و باشم.


پ ن3: کار اونیه که خدا جور کنه ....