کم خواستن و کم بدست آوردن:
که نتیجه تبلی، ترس، عدم اعتماد به نفس و عدم توکل به خدا
وابستگی کاذب به دیگران: که اگر آنها ضعیف تر باشد باعث تقلیل توانایی روحی روانی و جسمانی می شوند،
شکست: که خودش ناشی از تلاش کم هست،
از دست دادن موقعیت های کوچک: که قطره قطره جمع گردند، چه برسد به موقعیت های بزرگ،
است و یا از کوتاه نظر بودن و زیادی قانع بودن است و عدم توجه به آینده و برنامه ریزی برای آن که گذر زمان و مشکلات پیش رو هم آنها را کم و بیش می کند.
همه و همه اینها باعث می شود قدم قدم، فاصله ها، عقب افتاد در هر قسمت و مرحله زندگی.
مثال: کم میخونی و به دانشگاه شهرستان قبولی، ازاد یا یه نوع غیرانتفاعی تهران قبول میشی، واحد کم برمیداری که فلان درس سخته و فلان درس استادش خوب نیست، همان ها هم همه قبول نمی شوی، راه های ناهمسو میروی هرچند خوب و مفید گاهی(کارخدمت اتلاف وقت خواب!) ، برنامه ریزی نداری و اولویت ها گم می شود و وضعیت جسمانی شاداب و سالم روحی نیست و کم کم همین جوری قدم قدم عقب میمانی.
درس یک؟، از کتاب تجربه، فصل جوانی دانشگاه کار خدمت