بوی عطر آگین مرقد پاک پیمبر از دور به مشام میرسد. به فرمان امام سجاد(ع) بشیربن حذلم مامور رفتن به مدینه و رساندن خبر شهادت حسین (ع) به مردم می شود.
در اینجا ام البنین که چهار پسرش به نام عباس، بعدالله، جعفر و عثمان در رکاب امام عشق به شهادت رسیده بودند به استقبال کاروان می رود. و در بین راه هرکس که خبر شهادت چهار فرزندش را در کربلا میدهد، می پرسد: یعنی چه؟ اول مرا از حال حسین مطلع کنید!
ولوی یک یک پسرانش را نام می برد تا به عباس می رسد.
ام البنین به گوینده خبر می گوید: رگهای قلبم را پاره کردی. در زیر آسمان نیلگون 4 فرزند داشتم و همه را فدای حسین کردم.
گویا او دوست میداشت فرزندانش قربانی می شدند اما حسین سالم می ماند. این علاقه قلبی به حسین گواه خلوص ایمان و عقیده اوست.
او در سوگ کربلا چنین سرود: مرا ام البنین نخوانید، زیار مرا به یاد شیرهای دلاور می اندازید. مرا فرزندانی بود که به نام آنها خوانده می شدم. لیکن امروز آنها را از دست داده ام