امروز بعد 48 ساعت در راه خونه توی تاکسی وقتی نگاهم به لبه ی کلاه و لباس هام افتاد این فکر رو می کردم
باورت میشه؟
الان توی خدمت مقدس سربازی هستی و توی لباس قشنگی از ارتش.
کی فکرش رو می کرد این موقه؟ من؟ سرباز باشم؟
پ ن: اینجاست که صحبت از قضا و قدر خدایی و حمکت هاش به میون میاد.
انشاءالله خیره