سلام علیکم
عاشورای حسینی و شهادت سالار و سرور شهیدان، اباعبدلله الحسین (ع) برشما مسلمان شیعه راستین تسلیت.
همیشه برای خودم سوال بود که چرا برای امام حسین اینقدر با این عظمت و شکوه عزاداری میشه، درحالی که برای دیگرامام بزرگوارمون چنین اتفاقی با چنین گستردگی ای نمی افتند.
امروز، خدا خواست و به بهانه ای و البته کم سعادتی، از صبح ( طبق روال هرسال) نرفتم هیئت کمک و خونه مونده بودم، همین سبب خیر شد و یه کاری رو انجام دادم وجلو افتادم و از طرفی کاملا روی برنامه های تلویزیون دقت داشتم.
علاوه برپخش زنده عزاداری های عظیم درجای جای کشور، روضه خوانی های کم نظیری نیزپخش شد که دل و روح انسان رو نوازش می کرد ...
دوتا برنامه دیدم، یکی چکیده ای از برنامه: حسین، عقل سرخ - تاسوعای 1380- بود که صحبت های رحیم پورازغدی در مورد قیام کربلا بود و دیگری برنامه این شب ها که یک روحانی مهمان داشتند که بسیار قشنگ و زیبا از ته دل، سخن می گفتند.
این روحانی روایتی تاریخی از واقعه بزرگ کربلا گفتند که ناگهان احساس سنگینی ای روی قلبم کردم ... احساس کردم که چقدر سنگین است گرفتن پاسخ سوالی، بدین شکل ...
نقل به مضموم می کنم، گفتند در تاریخ روایت شده وقتی که اسیران وارد شهری شدند، یکی از سپاهیان دشمن آمد و به امام سجاد (ع) - در آن حال ناخوش از واقعه کربلا - گفت: ای علی! سرانجام چه کسی پیروز شد؟؟
امام سجاد پاسخ دادند: صبر کن ... صبر کن وقت نماز که شد پاسخ خود را خواهی یافت ... خواهی دید که در قدقامت نماز چه خواهید گفت ...
اشهد ان محمد رسول الله
اشهد ان علی ولی الله ....
آن موقه بود که جا خوردم ... انگار آن پاسخ سنگین به سوال من داده شده بود
آن موقه بود که با تمام وجود درک کردم چرا می گویند امام حسین برای بقای اسلام جان خود را فدا کرد .
آن موقه بود که فهمیدم چرا ولی من، گفت: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
آن موقه بود که پاسخی آشکار به سوالم داده شد که: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست، این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست ...
روزگاری است که شرم می کنم و خجالت میکشم در مقابل شهیدان انقلاب، که چگونه با خون خود این انقلاب اسلامی و کشور اسلامی را زنده نگهداشته اند ... و حال می ترسم که نکند خون آنان را زیرپا له کنم ...
اما
اما
حال با این درد بزرگ تر چه کنم، که احترام خون امام و پیشوای معصومم که در راه بقای اسلام ریخته شد را نگهدارم و بتوانم خود را مسلمان بنامم ....
KHAK TOO SARET NASR ABADI TOYE AHMAGH KHABARE MARGET DARI MOHANDESIYE IT MIKHUNI UNAM TU KHAJE NASIR KHAK TOO SARET HANUZ ADAM NASHODI DAR MOREDE IN RASHIDI HARF NEMIZANAM CHUN AHMAGHI BISH NIST MATALEBESHO KHUNDAM HICH KHARI IN ETEGHADATO NADARE KE UN DARE BABA ALAN SALE 2010 IID DAST AZ IN KHORAFAT BARDARID INAST KE CHESHME SHOMA RO BE HASTI VA FALSAFEYE VOJUDYE ENSAN BASTE BABA DAST VARDAR NASR ABADI DAST VARDAR IN KOS SHERA AKHARO AGHEBAT NADARE HA HALA AZ MA GOFTAN BUD
نوبهار جوانی زیباترین فصل عمر انسانها است که گلهای رشد و بالندگی انسان در آن فصل میشکفد. بزرگمردانی که قلههای کمال را درهم نوردیدند، بیشترین استفاده را از روزگار جوانی خود کردهاند و گامهای بلند زندگی خویش را در آن دوران برداشتهاند. عالم ربانی حضرت امام خمینی از جمله افرادی بود که هم خود بیشترین بهره را از جوانی خویش برد و هم دیگران را از استفاده بهتر از جوانی توصیه میفرمود؛ یکی از یاران امام خمینی میگوید: ماه شعبان خدمت امام رسیدم مفاتیح دستشان بود و میخواستند دعاهای مخصوص ماه شعبان را بخوانند تا رفتم دستشان را ببوسم که مرخص شوم، فرمودند: "هر کاری که میخواهی بکنی در جوانی بکن، در پیری باید بخوابی و ناله کنی. "
سلام حسین جان. من برنامه این شبها رو دنبال میکنم. امروز هم سلام و شروع این برنامه رو دیدم که با انگشتری از سنگ .... اما داشتم درس میخوندم و ادامش رو ندیدم. میشه بیشتر از حرفاشون بگی؟
یکم واضح تر توضیح بده. آخه شما کل صحبتها رو شنیدی و انتظار زیادیه که من بدون دیدن و شنیدن اون برنامه و حرفها بتونم کامل موضوع رو بگیرم. درود بر تو
موفق و پایدار باشی دوست خوبم
فکر کنم بشه برنامه رو توی ارشیو سروش پیدا کرد، یادداشت کردم مشخصاتش رو.
برای همین توی همکلاسی نوشتم ممکنه درک نکنید منظورم رو ...
انشاءالله به زودی باهم صحبت میکنم .