سلام علیکم
شب های قدرتون قبول باشه انشاءالله.
امشب، شب 23 رمضان، طبق روال همیشه هیئت خودمون بودیم.
آخر قرآن سرگذاشتن بود که به احترام امام عصر، مهدی صاحب الزمان (روحی الفداه) روی پا ایستادیم و خدا را به امام زنده اش قسم دادیم، توی فکر بودم که دوستان و کسایی که دوست شون دارم و کسایی که التماس دعا گفتند و اطرافیانم رو دعا کنم که ...
که مداح شروع کرد به گفتنه : یا ابا صالـــــــح التماس دعــــــــا ...
.
.
خجالت کشیدم پیش خودم، شرمسار شدم ...
تاسف خوردم که ای حسین وای بر تو که وقتی بنده های خدا رو دعا می کنی، کمتر پیش میاد که برای سلامتی امام زمان خودت، که زنده و شاهد اعمالته دعا کنی...
دعا کنی که زودتر از پشت پرده های غیبت بیرون بیاد تا دنیایی راحت شوند ...
خجالت کشیدم که از همه ی دوستان نزدیکم التماس می کنم، ازشون می خوام خیلی برام دعا کنند، ولی تا الان، تا امروز و امشب، تا حالا یک بار مستقیم از امام زمانم نخواستم که دستم رو بگیره و برای دعای خیر کنه.
.
وای بر من و من ها که اینقدر توی دنیای خودمون غرق شدیم که، امام زمان خودمون رو فراموش کردیم، وای بر من غافل ... خدا از سر تقصیراتم ( که یکی بزرگ تر از بقیه بهش اضافه شد) بگذره ...